به گزارش خبرنگار مهر، هاروکی موراکامی نامی شناخته شده در عرصه ادبیات معاصر جهان است. اما این نویسنده ژاپنی علاوهبر نویسندگی، به ترجمه آثار مطرح نویسندگان شناخته شده ادبیات جهان نیز اشتغال داشته است. این نویسنده در کشورش منتقدانی سرسخت دارد که معتقدند او برای خوشامد غربیها مینویسد و نوشته هایش اصلا رنگ و بویی از ژاپن و ادبیاتش ندارند.
موراکامی پیش از نویسنده شدن، ۸ سال کافه داری کرده و پس از این ۸ سال، کافه اش را تعطیل کرده و مسقیما به نوشتن در خانه رو آورده است. سال ها بعد از این کار، نوشتن او به بار نشسته و نوشته هایش به زبان های زیادی ترجمه می شود.
در سال ۱۹۹۵، زلزلهای سنگین و مرگبار، منطقه کوبه در ژاپن را لرزاند که خسارت جانی و مالی زیادی به بار آورد. موراکامی اهل این خطه نیست ولی در نوجوانی اش مدتی را در این منطقه گذرانده است. اما درباره این مساله و زلزله ای که در کوبه آمد، ۶ قصه نوشت که در کتاب پیش رو چاپ شدند و حالا به مدد ترجمه بهرنگ رجبی در اختیار خوانندگان ایرانی قرار گرفتهاند.
داستان های «بعد زلزله» ابتدا به صورت جدا جدا به انگلیسی ترجمه و در مطبوعات جهان چاپ شدند. ترجمه های فارسی از چند قصه از این کتاب، هم از همان منابع مطبوعاتی بوده است. موراکامی برای چاپ این داستان ها در قالب کتاب، آن ها را بازنویسی کرد و حجم بعضی از آنها را افزایش داد. این گسترش حجم تا جایی پیش رفت که برخی از منتقدان، «بعد زلزله» را یک رمان نامیدند.
اسامی داستانهای این کتاب عبارت است از: «اُتویی در چشم انداز»، «تایلند»، «اَبَرقورباغه توکیو را نجات می دهد»، «شیرینی عسلی»، «بشقاب پرنده در کوشیرو» و «همه بچههای خدا حق دارند برقصند».
در قسمتی از داستان «اَبَرقورباغه توکیو را نجات داد» می خوانیم:
محله کابوکیچوی گینجوکو هزارتوی خشونت بود: گانگسترهای قدیمی، تنبهکاران کُرهای، مافیای چینی، اسلحه و مخدر، زیرزمین لابه لای پستوهایی تاریک همین طور پول ردوبدل می شد و هرازگاهی، آدم هایی مثل دود سیگار ناپدید می شدند. کاتاگیری از وقتی برای اعاده بدهیهای معوقه پا به کابوکیچو گذاشت، چندین بار تبهکارانی دورهاش کرده بودند که می کشندش؛ اما او هیچ گاه نترسیده بود. کشتن مردی که به خاطر شغلش توی بانک این ور و آن ور می رود برای شان چه فایده ای داشت؟
اگر می خواستند می توانستند با چاقو بزنندش، لت و پارش کنند. کاتاگیری برای این شغل عالی بود: زن نداشت، بچه نداشت، پدر و مادرش هر دو مُرده بودند، و تحصیل را که تمام کرد برادر و خواهرش هم ازدواج کرده بودند. بنابراین اگر میکشتندش چه میشد؟ اوضاع چیزی یا کسی تغییر نمی کرد _ کمتر از همه هم اوضاع خود کاتاگیری.
کاتاگیری خودش را نمی باخت اما جانیانی که دوره اش می کردند با دیدن آرامش و خونسردی او عصبی می شدند. خیلی زود در دنیای آنها چهره آدمی سرسخت و خشن را یافت و وجهه ای کسب کرد. با این حال کاتاگیری خشن حالا عاجز مانده بود. این قورباغه چه کوفتی داشت می گفت؟ کِرم؟
دودل پرسید: کرم کیه؟
قورباغه گفت: کرم زیر زمین زندگی می کنه. یه کرم غول پیکره. عصبانی که بشه زلزله درست می کنه. درست همین الان هم خیلی خیلی عصبانیه.»...
این کتاب با ۱۶۸ صفحه، شمارگان هزار و ۲۰۰ نسخه و قیمت ۱۱ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما